«افساد فی الارض» از جمله جرائم مهم در قانون مجازات اسلامی 1392 است. ماده 286 این قانون، مصادیق گستردهای از این جرم را شامل میشود؛ از جنایت علیه افراد تا اخلال در نظام اقتصادی و اشاعه فساد. طبق این ماده، کسانی که به طور وسیع مرتکب این اعمال شوند و موجب ناامنی یا خسارت شوند، مفسد فی الارض شناخته شده و مجازات اعدام برای آنان در نظر گرفته میشود.
طرح عنوان «افساد فی الارض» به عنوان یک جرم حدی مستقل، ابهاماتی را به وجود آورده است. در حالی که عنوان «محاربه» در مواد پیشین قانون ذکر شده و مجازاتهای مشخصی برای آن تعیین شده است، این سوال مطرح میشود که آیا افساد فی الارض عنوانی جداگانه با مبانی فقهی و مجازات متفاوت است؟ قرار گرفتن این جرم ذیل جرائم حدی، نیازمند اثبات وجود جرم و مجازات آن در شرع است.

سابقه فقهی عنوان «افساد فی الارض» نیازمند بررسی دقیق است. فقها در خصوص استقلال این عنوان از محاربه اختلاف نظر دارند؛ برخی آن را پذیرفته و برخی دیگر منکر آن هستند. بررسی ادله طرفین و تحلیل مواد قانونی مرتبط، به ویژه با توجه به آیه 33 سوره مائده و روایات مربوطه، برای روشن شدن جایگاه فقهی این عنوان ضروری است. این مقاله به دنبال تبیین معنای لغوی و اصطلاحی دو عنوان و بررسی ادله قرآنی و روایی برای تعیین حکم افساد فی الارض است.
این ماده قانونی، با تعیین مصادیق و شرایط تحقق این جرم سنگین، نقش بسزایی در حفظ نظم و امنیت جامعه ایفا میکند. درک دقیق ابعاد حقوقی این ماده، برای وکلای کیفری به ویژه وکلای تهران که با پروندههای پیچیده در این زمینه مواجه هستند، امری ضروری و اجتنابناپذیر است.
وکیل کیفری ، با اشراف کامل بر ماده 286 و رویه قضایی مرتبط با آن، میتواند نقش کلیدی در دفاع از حقوق موکل خود ایفا نماید. تشخیص صحیح ارکان جرم افساد فی الارض، از جمله فعل مرتکب، نتیجه حاصله و قصد مجرمانه، از جمله وظایف تخصصی وکیل کیفری است. بهرهمندی از دانش و تجربه یک وکیل متخصص، میتواند سرنوشت پرونده را به طور قابل توجهی تحت تاثیر قرار دهد.
در پیچ و خم دالانهای دادگاه و در مواجهه با پروندههای سنگین کیفری و اقتصادی، حضور یک وکیل خبره و کارآزموده میتواند نقطه عطفی در سرنوشت پرونده باشد. رسول کوهپایه زاده، وکیل پایه یک دادگستری و مشاور حقوقی، با سالها تجربه درخشان و دانش عمیق حقوقی، سکاندار مطمئنی برای دفاع از حقوق شما در این مسیر دشوار است.
تخصص ویژه ایشان در پروندههای کلان اقتصادی و جرایم پیچیده، به همراه اشراف کامل بر قوانین و رویههای قضایی ماده 286 قانون مجازات اسلامی، به موکلین این اطمینان را میبخشد که پرونده آنها در دستان امین و توانمندی قرار دارد. رسول کوهپایه زاده با تحلیل دقیق جزئیات پرونده، ارائه استراتژیهای دفاعی هوشمندانه و پیگیری مجدانه، تمام تلاش خود را برای احقاق حقوق موکلین به کار میگیرد.
اگر با چالشهای حقوقی جدی روبرو در رابطه با ماده 286 قانون کیفری هستید و نیازمند همراهی یک وکیل متعهد و متخصص در تهران میباشید، رسول کوهپایه زاده آماده ارائه خدمات مشاورهای و وکالتی حرفهای به شما است. با اعتماد به تجربه و تخصص ایشان، گامهای مطمئنی در مسیر عدالت بردارید.
متن ماده 286 قانون مجازات اسلامی
اصطلاح “مفسد فی الارض” در قانون مجازات اسلامی جدید جای گرفته و عمل “افساد فی الارض” به عنوان یک جرم مستقل شناخته شده است. اهمیت این جرم از آن روست که قانونگذار برای مرتکب آن مجازات اعدام در نظر گرفته است. بنابراین، آگاهی از ارکان عمومی و اختصاصی تحقق جرم افساد فی الارض برای همگان ضروری به نظر میرسد.
به همین منظور، ماده 286 قانون مجازات اسلامی به طور ویژه به تعریف جرم افساد فی الارض و تعیین عناصر تشکیل دهنده آن اختصاص یافته است. افرادی که به دنبال شناخت دقیق مفهوم “مفسد فی الارض” هستند، باید به متن این ماده قانونی مراجعه نمایند. این ماده به روشنی مصادیق و شرایط تحقق این جرم را تبیین کرده است.
ماده ۲۸۶ قانون مجازات اسلامی مقرر میدارد هرگاه کسی به صورت گسترده مرتکب جنایت، جرائم امنیتی، نشر اکاذیب، اخلال اقتصادی، تخریب، پخش مواد خطرناک، ایجاد مراکز فساد یا معاونت در آنها شود و این اقدامات منجر به اخلال شدید در نظم، ناامنی، خسارت عمده یا اشاعه وسیع فساد گردد، مفسد فی الارض محسوب و به اعدام محکوم خواهد شد.
تبصره ذیل ماده 286 نیز تعیین تکلیف نموده است؛ در صورتی که دادگاه قصد اخلال گسترده، ایجاد ناامنی، ایراد خسارت عمده یا اشاعه فساد وسیع و یا علم به موثر بودن اقدامات را احراز نکند و جرم مشمول مجازات دیگری نباشد، مرتکب با توجه به میزان زیان، به حبس تعزیری درجه پنج یا شش محکوم میگردد. این تبصره، جنبههای خفیفتر موضوع را مورد توجه قرار داده است.
علاقهمندان به کسب اطلاعات بیشتر درباره مفهوم مفسد فی الارض و شرایط محکومیت به اعدام در این زمینه میتوانند با مطالعه مقالات تخصصی، دانش حقوقی خود را ارتقا دهند. بررسی دقیق این موارد قانونی میتواند به درک بهتر حدود و ثغور این جرم مهم کمک شایانی نماید.
تحلیل جامع ماده 286 قانون مجازات اسلامی: ارکان و تفسیر حقوقی

در ابتدای این نوشتار، متن کامل ماده 286 قانون مجازات اسلامی مصوب جدید ارائه میگردد. سپس، در این بخش از مقاله حقوقی دینا، به شرح دقیق و تفسیر حقوقی این ماده مهم خواهیم پرداخت. آگاهی از جزئیات این ماده برای تشخیص دقیق جرم افساد فی الارض و انتساب صحیح آن به افراد، از اهمیت بسزایی برخوردار است.
برای تحقق جرم افساد فی الارض و انتساب آن به یک متهم، قانونگذار در ماده 286 سه رکن اساسی را به صورت همزمان ضروری دانسته است. رکن نخست، ارتکاب یکی از جرایم مشخص شده شامل جنایت علیه تمامیت جسمانی، جرائم ضد امنیت داخلی و خارجی، نشر اکاذیب، اخلال اقتصادی، احراق و تخریب، پخش مواد خطرناک، یا دایر کردن مراکز فساد و فحشا یا معاونت در آنها میباشد.
رکن دوم تحقق این جرم آن است که جرایم مذکور در رکن اول، منجر به نتایج وخیمی همچون اخلال شدید در نظم عمومی، ایجاد ناامنی گسترده، ورود خسارت عمده به جان یا مال افراد و نهادهای عمومی و خصوصی، یا اشاعه وسیع فساد و فحشا در سطح جامعه گردد. رکن سوم نیز، احراز و کشف قصد اخلال گسترده در نظم، ایجاد ناامنی، ایراد خسارت سنگین، یا اشاعه وسیع فساد و فحشا، و یا علم مرتکب به موثر بودن اقداماتش در تحقق این نتایج توسط قاضی رسیدگی کننده است.
در صورت اثبات همزمان هر سه رکن فوق، متهم به جرم افساد فی الارض شناخته شده و مستوجب مجازات اعدام خواهد بود. در غیر این صورت، مجازات اعدام منتفی شده و مجازات متهم بر اساس سایر مواد قانونی مربوط به جرایم ارتکابی تعیین میگردد. چنانچه عمل ارتکابی مشمول مجازات قانونی دیگری نباشد، قاضی با در نظر گرفتن میزان خسارات و نتایج زیانبار جرم، مرتکب را به حبس تعزیری درجه پنج (بیش از دو تا پنج سال) یا شش (بیش از شش ماه تا دو سال) محکوم خواهد نمود.
تحلیل معنای لغوی محاربه و افساد فی الارض: ریشه های مفهومی در فقه اسلامی
محاربه در لغت به معنای ستیزه و ضد صلح (سلم) آمده است. برخی لغت شناسان بر شدت عمل به عنوان معنای اصلی تاکید دارند. در مقابل، برخی دیگر معنای اصطلاحی و استعمالی آن در آیات، مانند جنگ با خدا و رسول را ذکر کرده اند. با این حال، قدر مشترک در معنای لغوی، مفهوم ستیز و نبود صلح است که در کاربردهای قرآنی و غیر آن نیز دیده می شود.
افساد در لغت به معنای “آنچه مقابل صالح است” تعریف شده و به خروج شیء از حالت اعتدال و اصلی خود اشاره دارد. به عبارت دیگر، افساد نوعی خرابکاری و دستکاری در وضعیت اولیه هر چیز است. در مقایسه با محاربه، می توان گفت که جنگ و ستیزه یکی از عوامل فساد است و موجب خروج یک محیط یا رابطه از حالت اولیه خود می شود.
هرچند محاربه و افساد دو مفهوم مستقل هستند، رابطه سبب و مسببی بین آنها وجود دارد. علاوه بر این، خود حرب و ستیزه نیز مصداقی از فساد به شمار می رود، زیرا حالت اولیه در روابط، صلح و سلم است و ستیز، خروج از این حالت محسوب می شود. بنابراین، هر جنگ و ستیزی می تواند فساد و هر محاربی مفسد تلقی شود، هرچند که نتیجه نهایی جنگ همیشه ایجاد فساد نباشد.
مقایسه مفهومی و حکمی محاربه و افساد فی الارض
در کتب فقهی سنتی، اصطلاح “محاربه” به عنوان یکی از حدود قطعی و مسلم شناخته شده و به تفصیل مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. این در حالی است که عنوان “افساد فی الارض” به صورت مستقل و به عنوان یک حد، کمتر در آثار فقهای متقدم و حتی برخی معاصرین مطرح شده است. در برخی موارد، وصف “افساد” در کنار دیگر حدود مانند سرقت و محاربه یا برخی تعزیرات نظیر روزهخواری به عنوان یک ویژگی علّی ذکر شده، اما به عنوان یک حد مستقل با شرایط و احکام خاص خود مورد توجه قرار نگرفته است.
قانون مجازات پیشین نیز رویکردی مشابه داشته و افساد را به عنوان وصفی در کنار محاربه در نظر میگرفت، نه به عنوان جرمی مستقل. اما در مقابل، برخی از فقهای معاصر برای “افساد فی الارض” معنا و مفهومی جداگانه از محاربه قائل شده و بر همین اساس، آن را به عنوان یک حد مستقل مطرح کردهاند. برای درک دقیق تفاوت یا ارتباط این دو عنوان، ضروری است که معنای اصطلاحی هر یک به طور جداگانه و دقیق مورد واکاوی قرار گیرد.
این بررسی اصطلاحی از آن جهت اهمیت دارد که تبیین حکم شرعی هر یک از این دو عنوان به فهم دقیق مفهوم آنها وابسته است، زیرا احکام شرعی همواره تابع و برخاسته از عناوین و مفاهیم موضوعات خود هستند. در واقع، درک تمایزات و اشتراکات مفهومی میان محاربه و افساد فی الارض، نقش تعیینکنندهای در استنباط و اجرای صحیح احکام مربوط به هر یک خواهد داشت.
دیدگاههای فقها پیرامون تعریف اصطلاحی محاربه

تعریف اصطلاحی محاربه در میان فقها با محوریت کاربرد سلاح مطرح شده است، هرچند در جزئیات و قیود تکمیلی اختلافاتی به چشم میخورد. این اختلافات منجر به شکلگیری دیدگاههای متنوعی شده است که میتوان آنها را در شش دسته کلی جای داد. در دو دیدگاه نخست، هر یک از دو قید به تنهایی برای تحقق جرم محاربه کافی دانسته شده است.
برخی از فقها، همچون شهید اول و شیخ طوسی، صرف به کار بردن سلاح را مصداق محاربه تلقی کردهاند. در مقابل، گروهی دیگر از فقها، به ویژه علامه حلی، معتقدند که اخذ مال به صورت قهری و آشکار، بدون توجه به استفاده از سلاح، میتواند محاربه محسوب شود. این دو دیدگاه بر جنبههای مختلفی از تهدید امنیت و نظم عمومی تاکید دارند.
در سایر نظرات ارائه شده، فقها قیود و شرایط بیشتری را برای تحقق محاربه در نظر گرفتهاند. برای نمونه، برخی محارب را افرادی دانستهاند که به قصد سرقت و غارت، از سلاح استفاده میکنند. همچنین، دیدگاهی وجود دارد که محارب را به عنوان افراد شرور و دارای سابقهی فساد که از سلاح بهره میبرند، تعریف میکند. نظر مشهور فقها، ضمن تاکید بر استفاده از سلاح و ایجاد ترس در میان مردم، قصد اخذ مال و داشتن سابقهی شرارت را از شروط تحقق محاربه نمیداند.
دیدگاههای فقها پیرامون افساد فی الارض و محاربه: دستهبندی و تحلیل

در تعریف اصطلاحی “افساد فی الارض” و ارتباط آن با “محاربه”، دیدگاههای متنوعی از سوی فقها مطرح شده است. به طور کلی، میتوان چهار رویکرد اصلی را شناسایی کرد. برخی از فقها، افساد و محاربه را دو عنوان حدی مستقل تلقی نمیکنند و در این میان دو دسته قابل تشخیص هستند.
گروهی از این فقها، محاربه و افساد را مفاهیمی مترادف و غیرقابل تفکیک میدانند. در مقابل، دسته دیگری برای افساد معنایی متمایز از محاربه قائل بوده و رابطه بین آن دو را عموم و خصوص مطلق میشمارند، به این معنا که افساد مفهومی عامتر و محاربه مصداقی خاص از آن است. البته هر یک از این فقها تعاریف ویژه خود را از افساد ارائه میدهند و در خصوص اینکه آیا افساد موضوع و محاربه قید آن است یا بالعکس، اختلاف نظر وجود دارد.
با این حال، وجه اشتراک این دسته از فقها آن است که افساد را عنوانی عام و موضوع مجازاتهای چهارگانه حدی میدانند، نه دو حد مستقل. در این میان، برخی عنوان اصلی را “محاربه” و برخی دیگر “افساد” قلمداد میکنند. در مقابل این دیدگاه، گروه دیگری از فقها بر این باورند که “افساد” و “محاربه” دو عنوان حدی مستقل با مجازاتهای جداگانه هستند.
این گروه نیز به دو زیرمجموعه تقسیم میشوند. دسته اول، رابطه بین افساد و محاربه را عموم و خصوص من وجه میدانند؛ یعنی مصادیقی وجود دارند که صرفاً محارب بوده و فسادی ایجاد نکردهاند (مستوجب مجازاتهای چهارگانه)، مصادیقی که فقط مفسد بوده و محاربهای صورت نگرفته است (مستوجب اعدام به اقتضای ادله)، و مصادیقی که هم محارب و هم مفسد هستند (مشمول مجازاتهای آیه محاربه). دسته دوم، رابطه بین افساد و محاربه را عموم و خصوص مطلق میدانند، با این تفاوت که برای مصادیقی که صرفاً مفسد هستند و محارب نیستند، حد مستقلی با عنوان “افساد” را بر اساس ادله پذیرفته و مجازات جداگانهای (اعدام) در نظر میگیرند.
دیدگاه اول: وحدت معنای محاربه و افساد فی الارض
برخی فقها و مفسران، از جمله شیخ طوسی در تفسیر التبیان، بر این باورند که محاربه و افساد فی الارض دارای یک معنای واحد هستند. ایشان، مفهوم هر دو اصطلاح را به کاربرد سلاح و ایجاد ترس و ناامنی در میان مردم محدود میکنند. این دیدگاه، بر تفسیر خاصی از آیه مربوطه در قرآن کریم استوار است.
مقدس اردبیلی نیز در کتاب زبدة البیان، با این نظر موافق است و عبارت قرآنی «یسعون فی الارض فسادا» را تأکیدی بر حقیقت معنای محاربه تلقی میکند. به اعتقاد ایشان، این عبارت در واقع بیانگر تحقق همان مفهوم محاربه است. شماری دیگر از مفسران برجسته نیز، نظیر علامه طباطبایی، شیخ طبرسی و دیگران، دیدگاه مشابهی را در تفاسیر خود ارائه دادهاند.
آیت الله موسوی اردبیلی نیز از جمله فقهایی است که قائل به وحدت معنای این دو اصطلاح است. ایشان، ضمن تعریف محاربه به هرگونه اقدامی که مخل امنیت اجتماعی باشد، تصریح میکنند که محاربه و افساد فی الارض دو لفظ با یک معنای واحد هستند. ایشان استدلال میکنند که عطف واژه «یسعون» بر «یحاربون» با حرف «واو»، نشاندهنده یکسان بودن مفهوم این دو عنوان است و در واقع، این عطف از نوع تفسیری است.
دیدگاه دوم فقها و مستندات ایشان
برخی از فقهای برجسته از جمله آیات عظام فاضل لنکرانی، شاهرودی، گلپایگانی و مؤمن، نظر متفاوتی در خصوص افساد فی الارض دارند. آیت الله فاضل معتقد است که محارب یکی از مصادیق بارز مفسد فی الارض محسوب میشود. ایشان تحقق عنوان محاربه را مشروط به نتیجه آن یعنی ایجاد ترس عمومی، اخلال در نظم یا غارت اموال میدانند و بدین ترتیب، رابطه بین محاربه و افساد را عموم و خصوص مطلق تلقی میکنند.
آیت الله شاهرودی نیز با اعتقاد به رابطه عموم و خصوص مطلق، تعریف خاصی از افساد ارائه میدهد. ایشان افساد را هر عملی میداند که به “صالح و وضع طبیعی زمین” آسیب وارد کند و برخلاف بسیاری دیگر، شیوع فساد را شرط تحقق آن نمیداند. استدلال ایشان بر این مبنا استوار است که قید “فی الارض” در آیه محاربه به فعل “یسعون” (تلاش میکنند) مرتبط است نه به خود “فساد”، و لذا گستردگی فساد شرط نیست بلکه اخلال در وضعیت طبیعی زمین ملاک است.
آیت الله گلپایگانی و آیت الله مؤمن نیز با پذیرش رابطه عموم و خصوص مطلق بین محاربه و افساد، بر این نکته تاکید دارند که منظور از فساد، مفهوم عامی که شامل تمام گناهان شود نیست، بلکه اعمالی است که نظم و آرامش اجتماعی را مختل سازد و در صورت تکرار، منجر به انحلال نظام گردد. آیت الله مؤمن همچنین عطف افساد بر محاربه را از نوع عطف عام بر خاص دانسته و معتقد است حکم مجازات چهارگانه برای عنوان عام یعنی افساد است و ذکر خاص (محاربه) به دلیل اهمیت و وضوح بیشتر آن است و جنبه انحصاری ندارد.
دیدگاه سوم: افساد فی الارض جرمی حدی مستقل
آیت الله مکارم شیرازی از فقهایی هستند که قائل به استقلال جرم حدی افساد فی الارض میباشند. ایشان در استفتائات خود تصریح میکنند که ایجاد ناامنی و خوف اجتماعی از طریق تکرار جنایاتی نظیر هواپیماربایی و آشوب، مصداق افساد است. با این حال، ایشان عنوان محارب را مشروط به کشیدن سلاح بر روی مردم میدانند و افساد را جرمی جداگانه تلقی میکنند.
این مرجع تقلید در پاسخ به استفتائات جدیدتر، رابطه میان محاربه و افساد فی الارض را عموم و خصوص من وجه تبیین مینمایند. ایشان تاکید دارند که این دو عنوان حدی مستقل بوده و در کتاب و سنت دارای جایگاه جداگانهای هستند. بنابراین، از نظر ایشان، افساد فی الارض مترادف با محاربه نبوده و دارای مصادیق و احکام خاص خود میباشد.
با توجه به این دیدگاه، جرم انگاری حدی افساد فی الارض در قانون مجازات اسلامی میتواند مبتنی بر این استدلال فقهی باشد که ایجاد ناامنی گسترده و برهم زدن نظم اجتماعی، مستوجب حد مستقلی است، حتی اگر با کشیدن سلاح به صورت مستقیم همراه نباشد. این نظر بر اهمیت حفظ امنیت عمومی و مقابله با رفتارهایی که به طور کلی موجب فساد و ناآرامی در جامعه میشوند، تاکید دارد.
دیدگاه چهارم و مستندات آن از منظر آیت الله منتظری
آیت الله منتظری، از فقهای برجسته، دیدگاه متفاوتی در خصوص مالک افساد فی الارض ارائه میدهند. ایشان معتقدند مالک فساد، آسیبی است که از سوی فرد، گروه یا قدرتی متوجه کیان جامعه اسلامی، حیثیت عمومی اسلام و مسلمین یا قصد اخلال در ارکان فرهنگی، سیاسی و اقتصادی جامعه اسلامی باشد. ایشان تاکید دارند که در تحقق افساد، مرزهای جغرافیایی ملاک نیست، بلکه حیثیت عمومی و کیان اسلام و مسلمین محور اصلی تشخیص است.
ایشان در ادامه استدلال میکنند که اگر عمل فرد ناشی از انگیزههای اقتصادی یا فقر فرهنگی بوده و قصد او برای افساد جامعه و ضربه زدن به حیثیت عمومی و کیان اسلام و مسلمین محرز نباشد، عنوان مفسد بر او صدق نمیکند. همچنین، در صورت وجود شبهه، مجازات اعدام جایز نیست، زیرا حدود با شبهات دفع میشوند. استناد ایشان به قاعده “الحدود تدرأ بالشبهات” نشان میدهد که ایشان افساد فی الارض را از جمله حدود شرعی میدانند.
از سوی دیگر، آیت الله منتظری با توجه به شرایط سنگین مجازات افساد، راهی جز حد دانستن آن نمیبینند. زیرا مجازات تعزیری اصولا باید کمتر از میزان حد مشابه باشد، در حالی که مجازات قتل در افساد، مساوی با حد قتل است. ایشان همچنین با بررسی رابطه بین محاربه و افساد، احتیاط را در آن میدانند که مجازاتهای چهارگانه مذکور در قرآن برای محارب مفسد باشد و محارب به تنهایی مستحق چنین مجازاتی نباشد، که این امر نشاندهنده قائل بودن ایشان به عموم و خصوص مطلق بین این دو عنوان است.
دیدگاه امام خمینی (ره) در تفکیک محاربه و افساد
مرحوم امام خمینی (ره) نیز از جمله فقهایی هستند که قائل به تفکیک بین دو عنوان محاربه و افساد فی الارض میباشند. ایشان در بحث قاچاق مواد مخدر بیان میدارند که این عمل در صورتی افساد فی الارض محسوب میشود که مواد مخدر به طور گسترده پخش شده و موجب ابتلای بسیاری از افراد شود، یا این عمل با قصد و یا علم به چنین اثر مخربی انجام گرفته باشد. این دیدگاه نیز بر استقلال مفهوم افساد از محاربه تاکید دارد.
نکات کلیدی حقوقی ماده 286 قانون مجازات اسلامی: راهنمای وکلا و متهمین

ماده 286 قانون مجازات اسلامی، مبنای حقوقی جرم افساد فی الارض، دارای نکات مهمی است که وکلا و متهمین باید به آن توجه ویژه داشته باشند. در این بخش از مقاله حقوقی دینا، به تشریح این نکات حیاتی و تاثیرگذار در روند پروندههای مربوط به این جرم میپردازیم. آگاهی از این جزئیات، نقش بسزایی در دفاع موثر و تعیین سرنوشت پرونده ایفا میکند.
معاونت در جرم افساد فی الارض، تحت شرایط خاصی میتواند منجر به صدور حکم اعدام برای معاون شود. این امر زمانی محقق میگردد که معاونت در جرایم مندرج در ماده 286، سبب اخلال شدید در نظم عمومی، ایجاد ناامنی گسترده، ورود خسارات سنگین مالی و جانی، یا اشاعه وسیع فساد و فحشا در جامعه شود. در چنین وضعیتی، معاون نیز به عنوان مفسد فی الارض شناخته شده و مجازات اعدام برای او قابل اعمال خواهد بود.
مطابق ماده 127 قانون مجازات اسلامی، معاونت در افساد فی الارض در صورتی که فاقد نتایج وخیم مذکور در ماده 286 باشد، مجازات تعزیری درجه دو یا سه را به دنبال خواهد داشت. این مجازاتها به ترتیب شامل حبس بیش از پانزده تا بیست و پنج سال و حبس بیش از ده تا پانزده سال میباشند. بنابراین، تشخیص دقیق میزان تاثیر معاونت در وقوع جرم، در تعیین مجازات نهایی اهمیت فراوانی دارد.
جرایم احصاء شده در ماده 286 قانون مجازات، شامل جنایت علیه تمامیت جسمانی، جرائم ضد امنیت داخلی و خارجی، نشر اکاذیب، اخلال در نظام اقتصادی، احراق و تخریب، پخش مواد سمی و خطرناک، و دایر کردن مراکز فساد و فحشا، محدود و معین هستند. تحقق جرم افساد فی الارض منوط به ارتکاب همین جرایم با حصول شرایط خاصی است که پیشتر ذکر شد و هیچ فعل مجرمانه دیگری خارج از این فهرست، نمیتواند مصداق افساد فی الارض قرار گیرد.
جرم افساد فی الارض، از جمله جرایم مقید به نتیجه محسوب میشود. به این معنا که صرف ارتکاب جرایم مذکور در ماده 286 کافی نبوده و لازم است تا در پی آن، نتایجی همچون اخلال شدید در نظم عمومی، ناامنی گسترده، خسارات عمده مالی و جانی، یا اشاعه وسیع فساد و فحشا به وقوع بپیوندد. در صورتی که رفتار مرتکب منجر به این نتایج نشود، عنوان افساد فی الارض منتفی شده و مجرم بر اساس سایر عناوین مجرمانه پیشبینی شده در قانون مجازات، مورد پیگرد قانونی قرار خواهد گرفت.
پیچیدگیهای حقوقی ماده 286 و ابهامهای موجود در تفسیر برخی از مفاهیم آن، ضرورت مراجعه به وکیل کیفری تهران را دوچندان میکند. وکیل با تحلیل دقیق مستندات پرونده و ارائه دفاعیات مستدل و قانونی، تلاش میکند تا از تضییع حقوق موکل خود جلوگیری نموده و بهترین نتیجه ممکن را برای وی رقم بزند. انتخاب یک وکیل آگاه و کارآزموده، نخستین گام در مسیر دادرسی عادلانه در پروندههای افساد فی الارض محسوب میشود.
بدون دیدگاه